پريساپريسا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

پريسا دردونه مامان و بابا

اخرین روزهای اسفند و سفر به تهران

سلام گل قشنگم الان که دارم این مطالب رو مینویسم وارد سال جدید شدیم و من از شما معذرت میخام که دیر فرصت کردم بیام بلاگت رو اپ کنم اخه هم شما حسابییییییی شیطون شدی و هم روزای اخر سال بود و یه سفر به تهران رفتیم و بعدم خونه تکونی با کلی بد قلقی شما 13 اسفند با مامان جون سه تایی رفتیم تهران خونه خاله جون و شما هم با محمد حسین دوست شدی وکلی باهم بازی کردن البته به هم حسادت هم میکردی و اگر مامان جون یا من بغلش میکردیم خودتو میرسوندی و میخاستی اون بیاد پایین و شما رو بغل کنیم خلاصه 10 روزی تهران موندیم و کلی مهمونی رفتیم از جمله خونه دایی جون که عاشق شماست دندون دوم شما هم جمعه 16 اسفند درومد و این مدت که تهران بودیم دوتا دندونت کامل از زیر...
22 فروردين 1393

اولین نوروز

  سلام تمام هستی من عیدت مبارک باشه پنج شنبه شب ساعت 20:20  دقیقه شب سال تحویل شد و خیلی خوشحال بودیم امسال شما کنارمون بودی کلی عید دیدنی رفتیم و شما کلی عیدی گرفتی و کلی شیرین تر شدی و همه رو عاشق خودت کردی الان دیگه قشنگ و واضح بابا و مامان و به به میگی.خیلی فرز و سریع چهار دست و پا میری و از همه جا سر درمیاری و از همه جا میگیری و بلند میشی چند دقیقه رو پاهات وایمیستی و خودت میفهمی تنها وایستادی میخندی اوایل تا میفهمیدی تنها واستادی زود مینشستی اما الان میخندی و تا تعادل داشته باشی وایمیستی و دست میزنی قربونت بشم.چند قدم هم برمیداری عاشق دالی بازی ای و همش با همه دالی میکنی حتی میری جلو اینه و با خودت دالی میکنی....
22 فروردين 1393
1